پاسخ به رشته توئیت ساقی قهرمان درباره واژه دگرباش

تاریخ نشر :

در پایان این رشته توئیت ساقی قهرمان می نویسند "دگراندیشی، اگر واقعیت داشته باشد، باید به دگرباشی بینجامد، وگرنه در حرف و ادعا می‌ماند" (پیوند). این جمله مسئله را در سطح دیگری از سایر نوشته ها می برد. این جمله را کنار می گذارم و در پایان به آن باز می گردم.

ساقی قهرمان می نویسند:

۱- در بین مردم کسانی هستند که خلاف هنجار جامعه، به جای آنکه به جنس مخالف خود کشش جنسی و عاطفی داشته باشند، به همجنس خود کشش دارند، و مایل‌اند بجای پیروی از نورم جامعه، به شیوه‌ٔ خودشان، با همجنس خود زندگی مشترک داشته باشند و خانواده تشکیل دهند. عاشق همجنس‌ خود شدن، و تمایل به تشکیل خانواده با همجنس خود، خلاف هنجار جامعه است. اسم این بود و باش خلاف هنجار، دگرباشی است. دگرباشی، نام شیوه‌ای از زندگی است که منطبق با شیوه‌ٔ زندگی جامعهٔ رسمی نیست. این دگرباشی، تا زمانی‌که دگرباش‌ها هنجارهای جامعهٔ رسمی را تعديل نکنند، و شیوه‌های خود را وارد شیوه‌های معمول جامعه نکنند، دگرباشی خواهند ماند، و بعد از آن بخشی از روش معمول و هنجار جامعه خواهد شد. تعریف این روش با عبارت دگرباشی جنسی، دگرباش‌ها را مجبور نمی‌کند که خودشان را با این اسم معرفی کنند، اما دگرباش‌ها تا زمانی که شیوه‌ٔ دیگری برای زندگی دارند، دگرباش‌اند. این یک تعریف ساده از موجودیت همجنسگرا در جامعهٔ رسمی دگرجنسگراهنجار است. (پیوند)

۲- در بین مردم کسانی هستند که جنسیت خود را خلاف قرارداد نامگذاری جنسیت فرد بر اساس عضو جنسی هنگام تولد، تعریف می‌کنند. تراجنسی‌ها می‌گویند فارغ از قرارداد معمول جامعهٔ جهانی، من جنسیت خودم را نه بر اساس عضو جنسی هنگام تولد، بلکه براساس آگاهی خودم از جنسیتم تعیین می‌کنم این آزادساختن خود از قرارداد معمول تعیین جنسیت، و خلاف روش معمول رسمی عمل کردن، شیوهٔ دیگری است که تراجنسی‌ها برای تعریف و تعیین هویت جنسیتی خود انتخاب کرده‌اند، و خلاف معمول جامعهٔ رسمی، که می‌گوید هر کس همسو با عضو جنسی‌ خود احساس کند، و رفتار کند، و لباس بپوشد، تراجنسی‌ها همسو با هویت جنسیتی درونی خود و شناخت شخص خود از این هویت رفتار می‌کنند. این، دگرباشی از شیوهٔ معمول بودوباش جامعهٔ رسمی است. تا زمانی‌ که تراجنسی‌ها به استریت‌ها بفهمانند که در واقع این احساس و رفتار و لباس اجباری جامعهٔ‌ رسمی است که باید متحول شود، شیوهٔ زندگی تراجنسی در مقابل شیوهٔ رسمی، دگرباشی است. این دگرباشی را باید در عمل و با آموزش دادن به جامعه و تغییر قوانین تبدیل به هنجار کرد. تا آن زمان، تراجنسی‌ها آلترناتیو شیوه‌های معمول تعیین جنسیتی جامعه‌ٔ‌ رسمی‌اند، و حتی اگر موبمو رفتار جنسیتی بهنجار را رعایت کنند، همچنان نماد آزادی و اختیار در تعیین هویت جنسیتی‌اند، و به این معنا، دگرباش‌اند. این عبارت، تعریف موقعیت است، اسم موقعیت را خود تراجنسی‌ها تعیین می‌کنند. (پیوند)

سه - آدم‌ها موقع تولد یا کس دارند، یا کیر، یا هر دو. بچه‌هایی که موقع تولد هر دو عضو جنسی قابل مشاهده را دارند، غیرطبیعی نیستند. قرارداد جامعه، که دو تای اول را طبیعی بشمار بیاورد، و آخری را غیرطبیعی، یک قرارداد غیرطبیعی است. با این وجود، تا زمانی که ما هنجارهای غلط را تغییر نداده‌ایم، و تعریف‌های جنس و جنسیت را جامع نکرده‌ایم، و بیناجنسی‌ها هنوز در جامعه‌ای که فقط دو دستهٔ نر و ماده را قبول دارد، بيناجنس تصور می‌شوند، و اسم مستقل مرتبط با جنس زمان تولد خود را ندارند، و با اندام ظاهری و داخلی غیرمعمول، خلاف هنجار جامعه‌اند و امکان استفاده از شیوه‌های معمول زندگی جنسی و عاطفی، خانوادگی، و در ادامه، اشتغال و حیات اجتماعی ندارند، و یا در انزوایند و یا در کنشگری برای تغییر هنجارها، در رابطه با شیوهٔ زندگی هنجار، بناچار، دگرباش‌اند. تعریف زندگی آنها، که جذب زندگی معمول و رسمی نمی شود، و اجازه ندارد بشود دگرباش است. اعضای بیناجنس جامعه، با کنشگری برای تغییر هنجارهای مسلط، هم نام جنس خود را از اتصال به دو جنس دیگر جدا کرده و تعیین خواهند کرد، هم موجودیت بیناجنسی را تبدیل به هنجار می‌کنند و از حاشیهٔ دگرباشی خارج می‌کنند - از حالا تا آینده. (پیوند)

پاسخ:

1- همجنس گرایی لزوما "خلاف" هنجار جامعه نیست. در جوامع آزاد تر هنجارهای جامعه به صورت کلی به حداقل رسیده و روز به روز هنجارهای لازم جای خود را به قانون میدهد و هنجار های نالازم از میان برداشته می شوند. از طرف دیگر تمام کسانی که در قالب هنجارها نمی گنجند لزوما همجنس گرا، دوجنس گرا یا تراجنسی نیستند. برای مثلا دونالد ترامپ رئیس جمهور سابق آمریکا یک فرد کاملا هنجار شکن بود. یا نئونازی ها نیز هنجار شکن هستند. حتی امروز احمدی نژاد رئیس جمهور پیشین در ایران نیز یک فرد هنجار شکن است. تعریف دگرباش به عنوان کسی در قالب هنجارهای جامعه نمی گنجد یک ابر گروه ایجاد می کند که یک سر آن من نوعی همجنس گرا هستم، یک سر آن دگراندیشی که افکار رادیکال دارد، و سر دیگر آن ترامپ و احمدی نژاد.
نکته دیگر این تعریف از دگرباش این است که "دگرباش‌ها تا زمانی که شیوه‌ٔ دیگری برای زندگی دارند، دگرباش‌اند". به عبارت دیگر اگر زمانی همجنس گرایان نیز بخشی از جریان اصلی نرم های جامعه شوند دیگر دگرباش نخواهند بود. این سبب می شود که گروه های تحت شمول واژه دگرباش سیال باشند. برای مثال تضمینی وجود ندارد که یک فرد تراجنسی در آینده نیز دگرباش باشد. البته این سیالیت شامل واژه "اقلیت های جنسی" نیز می شود و معلوم نیست که همجنس گرایان، دوجنس گرایان و تراجنسی ها در آینده نیز به دلیل نابرابری حقوقی و اجتماعی در شمول واژه اقلیت قرار گیرند. با این وجود واژه اقلیت های جنسی برتری های دیگری دارد که استفاده از آن را توجیه می کند.

2- تراجنسی بودن لزوما واکنشی به نرم های جنسیتی در اجتماع نیست. افراد تراجنسی ممکن است جدا از برچسب جنسیتی لباس ها و ارتباطات اجتماعی، حتی در انزوای مطلق، علاقه داشته باشند در ظاهر و اندام جنسی خود تغییر ایجاد کنند. مهم نیست که جامعه چه نگاهی به طیف جنسیت دارد، مهم نیست که به لباس ها و آرایش ها چه برچسبی زده می شود، یک فرد اگر در خود نیاز می بیند که در اندام های خود تغییراتی ایجاد کند تا شبیه گروهی دیگر از انسان شود که با کروموزم های خاصی متولد شده اند، این فرد هنوز تراجنسی است. البته بخشی ازجنسیت برساخته اجتماعی و تاثیر پذیر از نرم ها و هنجار ها است، ولی نه همه آن، و در نتیجه نه همه تراجنسی ها.

3- ساقی قهرمان می نویسند "تعریف زندگی آنها، که جذب زندگی معمول و رسمی نمی شود، و اجازه ندارد بشود دگرباش است". این جمله تعریف دگرباش را تا جایی گسترش می دهد که یک فرد مبتلا به "اوتیسم" هم میتواند در آن قرار گیرد. وقتی این جمله را کنار جمله ای که نخست به آن اشاره کردم یعنی "دگراندیشی، اگر واقعیت داشته باشد، باید به دگرباشی بینجامد، وگرنه در حرف و ادعا می‌ماند" قرار دهیم شاید به نظر برسد ساقی قهرمان واژه "دگرباش" را تقریبا مترادف واژه "چپ" به معنی منتقد نظام فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی حاکم بودن بکار می برند. شاید با این تفاوت که فردی که در جامعه خود چپ شناحته می شود به این مسئله آگاهی دارد و این راه را انتخاب کرده، ولی یک دگرباش ممکن است ناخواسته در این دایره افتاده باشد.

پیشنهاد:

بسیار مفید خواهد بود اگر ساقی قهرمان بتوانند یک تعریف به روز، مختصر، و جامع و مانع از واژه دگرباش ارائه دهند. تعریف مختصر در تصور من تعریفی در حدود کمتر از هفتاد کلمه است، ولی اگر لازم است بیشتر باشد خواهد بود. سپس این امکان فراهم خواهد شد از افرادی که واژه دگرباش را بکار می برند پرسیده شود که آیا متوجه بوده اند تعریف دگرباش این است و با آن موافق هستند یا خیر.


نویسنده: فردریک پدرام

برچسب‌ها: جامعه اقلیت های جنسی