[1] وزیر خارجه آمریکا: آمریکا از حقوق همجنس گرایان در جهان پشتیبانی می کند

تاریخ نشر :

برای خواندن متن کامل به این صفحه مراجعه کنید
بخش نخست از ترجمه متن سخن رانی وزیر خارجه آمریکا در مراسم سالگردشناسایی بیانیه حقوق بشر در سازمان ملل. (قسمت بعدی متن در پست های بعدی اضافه می شود)
هیلاری کلینتون: عصر خوش، بگذارید حس سربلندی و خوشحالی خودم را از بودن در اینجا ابراز کنم. می خواهم از سرپرست کارگردانی این جلسه "Tokayev" و خانم "Wyden" به همراه سایر وزرا، سفیران، عالیجنابان و شرکای ملل متحد تشکر کنم. این آخر هفته ما روز حقوق بشر را جشن خواهیم گرفت، سالگرد یکی از بزرگترین دست آوردهای قرن گذشته.
این طور شروع شد که در سال 1947 نمایندگان شش قاره، خود را وقف نوشتن بیانیه ای کردند که بر حقوق و آزادی های بنیادی مردم همه جا ارج می نهد.
در پیامد جنگ جهانی دوم بسیاری از کشور ها خواستار چنین بیانیه ای برای کمک به پیشگیری از وقوع ظلم و حفاظت از سرشت انسانی و شان تمام مردم بودند. نمایندگان مشغول به کار شدند، آنها صد ها ساعت بحث کردند، نوشتند، بازبینی، اصلاح و باز نویسی کردند و پیشنهادات و بازبینی های دولت ها، سازمان ها و افراد را در سراسر جهان به کار بستند.
در ساعت 3 بامداد در دهم دسامبر 1948 بعد از نزدیک به دوسال نوشتن پیش نویس و بحث طولانی در شب آخر، دبیر مجمع عمومی سازمان ملل برای رای گیری بر سر متن نهایی فراخوان داد. چهل و هشت کشور رای مثبت دادند، هشت کشور رای ممتنع و هیچ کشوری رای منفی نداد. و بیانیه جهانی حقوق بشر پذیرفته شد. این بیانیه یک ایده ساده و قدرتمند را بیان می کند: تمام انسانها با آزادی و مقام و حقوق مساوی متولد می شوند. این روشن شده بود که این حقوق از جانب دولت ها داده نشده اند این حقوق ذاتی همه انسانها است. مهم نیست که در چه کشوری زندگی می کنیم، رهبران ما چه کسانی هستند، یا حتی ما چه کسی هستیم. چون ما انسان هستیم دارای حقوق هستیم. به دلیل اینکه ما حقوقی داریم حکومت ها ملتزم هستند که از آن محافظت کنند.
در طول 63 سال از زمانی که اعلامیه پذیرفته شده بسیاری از کشور ها پیشرفت بزرگی در تبدیل حقوق بشر به یک واقعیت انسانی کردند. قدم به قدم موانعی که جلوی لذت بردن انسان ها از درجه کالمی از آزادی، درجه کامل احترام و مزایای کامل انسان بودن را گرفته بود از میان رفتند. در بسیاری از جاها قوانین نژاد پرستانه لغو شده اند، رفتار های قانونی و اجتماعی که زنان را پست تر می شمرد منسوخ شده، امکان اقلیت های مذهبی برای عمل به ایمانشان تضمین شده.
در بیشتر موارد این روند به آسانی به نتیجه نرسیده. مردم در میدان های عمومی و مکان های خصوصی مبارزه کردند، متشکل شدند و پیکار کردند تا نه تنها قوانین بلکه دل ها و ذهن ها را تغییر دهند. با کار نسل ها زندگی میلیونها فرد که روزی تنگ و غیر عادلانه بود حالا می توانند که زندگی آزاد تری داشته باشند و باظرفیت کامل تری در زمینه سیاسی، اقتصاد و زندگی اجتماعی جامعه خود مشارکت کنند.
اکنون همان طور که همه ما می دانیم کار بسیار بیشتری نیاز است تا این تعهد، این واقعیت، و پیشرفت برای همه مردم را تضمین کنیم. امروز می خواهم کاری که برای محافظت از گروهی از مردم که حقوقشان هنوز در بسیاری بخش های جهان گرفته شده باقی مانده صحبت کنم. در بسیاری از جهات آنها یک اقلیت نامرعی هستند. آنها دستگیر می شوند، کتک زده می شوند، ترر می شوند و حتی اعدام می شوند. با بسیاری از آنها با تحقیر و خشونت از سوی سایر شهروندان رفتار می شود در حالی که مسئولانی که وظیفه محافظت از آنها را دارند این مسائل را نادیده می گیرند و یا حتی در بسیاری موارد خودشان به این بد رفتاری ها ملحق می شوند. آنها از فرست های شغلی و آموزشی محروم می شوند و از خانه و کشور خود رانده می شوند و مجبور می شوند که هویت خود را انکار یا مخفی کنند تا از خود در برابر آسیب ها محافظت کنند.
من درباره گی ها لزبین ها بای سکشوال ها و ترنسجندر ها صحبت می کنم. انسانها آزاد متولد می شوند و تساوی و احترام به آنها داده شده که حق برخوردار شدن از آن را دارند، این مسئله اکنون یکی از چالش های حقوق بشر در زمان ما است. من درباره این موضوعی صحبت می کنم در حالی که می دانم سابقه کشور خودم در زمینه حقوق همجنس گرایان از وضعیت بی عیب بودن بسیار دور است. تا سال 2003 این هنوز در بخش هایی از کشور ما یک جرم بود. بسیاری از همجنس گرایان، دوجنس گرایان و تراجنسی های آمریکایی خشونت و آزار را در زندگی خود تجربه کردند و برای بعضی، شامل بسیاری جوانان، آزار و رانده شدن تجربیات روزانه هستند. پس ما هم مانند تمام ملت ها کار بیشتری در زمینه حقوق بشر در خانه خودمان داریم که باید انجام دهیم.
اکنون که این موضوع را به میان می کشم می دانم که برای بسیاری از مردم موضوع حساسی است و اینکه موانعی که در راه حفاظت از حقوق بشر همجنس گرایان، دوجنس گرایان و تراجنسی ها وجود دارد ریشه عمیقی در باور های شخصی، سیاسی، فرهنگی و مذهبی دارد. من اینجا در مقابل شما آمده ام با احترام، درک و فروتنی. با اینکه پیشرفت در این جبهه ساده نیست ولی نمی توانیم عمل را به تاخیر بیندازیم. با این ذهنیت می خواهم درباره مسائل سختی صحبت کنم که باید با هم به آن بپردازیم تا به یک توافق جهانی برای شناسایی حقوق بشر شهروندان همجنس گرا، دوجنس گرا و تراجنسی را در همه جا برسیم.
اولین مسئله به قلب موضوع باز می گردد. بعضی بر این نظر هستند که حقوق همجنس گرایان و حقوق بشر مجزا و متفاوت هستند. ولی در حقیقت آنها یکی هستند. البته اکنون. 60 سال پیش حکومت هایی که بیانیه جهانی حقوق بشر را نوشتند به این فکر نمی کردند که چطور این بیانیه شامل همجنس گرایان، دوجنس گرایان و تراجنسی ها می شود. آنها همچنین فکر نمی کردند که این بیانیه به چه صورت شامل افراد بومی یا کودکان یا افراد معلول یا گروه های درحاشیه قرار گرفته می شود. با این حال ما در 60 سال گذشته به مرحله ای رسیدیم که این گروه ها شامل درجه کامل حقوق و احترام می شوند چونکه مانند همه مردم آنها دارای انسانیت هستند.
این شناسایی حقوق یکباره اتفاق نیفتاد بلکه در طول زمان تکامل یافت. و در این روند ما متوجه شدیم که ما به حقوقی که مردم همیشه دارای آن بودند احترام می گذاشتیم نه اینکه برای آنها حقوق ویژه جدیدی درست کنیم. مانند زن بودن، مانند یک اقلیت نژادی مذهبی، قبیله ای یا قومی بودن، همجنس گرا، دوجنس گرا و تراجنسی بودن هم باعث نمی شود که کمتر انسان باشید. و به همین دلیل است که حقوق همجنس گرایان حقوق بشر است و حقوق بشر حقوق همجنس گرایان.
این نقض حقوق بشر است هنگامی که مردم به خاطر گرایش جنسی شان کتک می خورند یا کشته می شوند یا به این دلیل که در غالب هنجارهایی که تعیین می کنند مردان و زنان باید چطور رفتار کنند نمی گنجند. این نقض حقوق بشر است هنگامی که حکومت ها اعلام می کنند همجنس گرا بودن غیر قانونی است، یا اجازه می دهند کسانی که به همجنس گرایان آسیب می رسانند بی مجازات بمانند. این نقض حقوق بشر است هنگامی که لزبین ها یا زنان تراجنسی مورد تجاوزات جنسی که اسمش را تجاوز برای اصلاح کردن می گذارند قرار می گیرند، یا به اجبار مورد درمان هرمونی قرار می گیرند. یا زمانی که پس از فراخوان عمومی برای خشونت بر علیه همجنس گرایان مردم به قتل می رسند. یا زمانی که آنها مجبور می شوند کشورشان را ترک کنند و در سرزمین های دیگر برای نجات زندگی پناهنده شوند. و این نقض حقوق بشر است زمانی که مراقبت هایی که منجر به نجات زندگی می شود از مردم دریغ می شود به دلیل اینکه همجنس گرا هستند، یا زمانی که دسترسی مساوی به عدالت از دسترس مردم خارج می شود به خاطر اینکه همجنس گرا هستند، یا مکان های عمومی برای مردم ممنوع می شود به خاطر اینکه همجنس گرا هستند. مهم نیست ما چه ظاهری داریم، از کجا می آییم یا که هستیم، ما همه به صورت مساوی شامل حقوق و احترام بشری هستیم.
مسئله دوم این است که آیا همجنس گرایی از بخش مجزایی از جهان برمی خیزد. به نظر می رسد بعضی بر این باور هستند که همجنس گرایی یک پدیده غربی است و به این دلیل مردم غیر غربی این مشروعیت را دارند که ردش کنند. در واقعیت همجنس گرایان در همه جوامع جهان متولد می شوند و به همه جوامع تعلق دارند. آنها در هر سن، تمام نژاد ها و تمام ادیان هستند. آنها دکتر، معلم، کشاورز، بانکدار، سرباز و ورزش کار هستند. و چه ما بدانیم و چه قبولش کنیم یا نکنیم آنها خانواده ما، دوستان ما و همسایه های ما هستند.
...
برای خواندن متن کامل به این صفحه مراجعه کنید